درست 6750 کیلومتر دورتر از این جا، جایی در حوالی شرقی ترین نقطه کره زمین، چشم بادامی هایی زندگی می کنند که چرخ زندگی صنعتی شان، مانند یک ساعت سوئیسی لوکس می چرخد؛ منظم، آرام، بی وقفه و کم هیجان. پیشنهاد سفر به کروه جنوبی، کشور «افسانه و تکنولوژی» که حالا یکی از قطب های صنعتی دنیاست و اینترنتش حرف اول جهان را می زند، حتما وسوسه انگیز است. سفر به کشوری که حالا بازار بسیاری از صنایع کشور ما را در مشت دارد، می تواند سرشار از تجربه های ناب و تکرار نشدنی باشد.
ملاقات با مردمی که صبح زود، مانند بازیگران نمایشی از پیش تمرین شده، از خانه بیرون می آیند و بدون آن که حتی دقیقه ای وقت تلف کنند، کار می کنند، حتما هیجان انگیز است. پرسه در کشوری که قدر صلح را می داند اما همیشه سایه جنگ بر سرش سنگینی کرده است و در همسایگی اش یکی از خطرناک ترین کشورهای دنیا مدام برایش شاخ و شانه می کشد، کمی دلهره آور است اما حتما به امتحانش می ارزد.
مدتی پیش من و تعدادی از همکاران رسانه ای، به دعوت شرکت ال جی سفری کوتاه به کره جنوبی داشتیم که برای همه ما با خاطرات و تجربه های کم نظیری همراه بود. این سفر، کوتاه تر و کاری تر از آن بود که فرصتی برای شناخت دقیق این کشور پهناور به ما بدهد اما به اندازه یک سفرنامه کوتاه، حتما نکته های خواندنی برای تان دارد.
به قلب اینترنت خوش آمدید!
من معتقدم در زمان روشنایی هوا، فرود در یک شهر صنعتی بدشانسی است. باید شب برسی تا بتوانی از پنجره هواپیما آسمانخراش ها را ببینی که نورنمایی می کنند و کنار هم قد برافراشته اند. یعنی تصور من از شهرهای بزرگ و مدرن همیشه نمایی از شب های آنجا بوده. برای همین وقتی ساعت چهار بعداظهر به سئول رسیدیم، با دنیای متفاوتی روبرو شدم.
فروگاه بین المللی اینچئون در شهر سئول، خودش می تواند چند ساعتی سوژه یک خبرنگار باشد؛ یکی از بزرگ ترین و مجهزترین فرودگاه های جهان که چندین سال متوالی در فهرست برترین فرودگاه های جهان قرار گرفته است و با توجه به تعداد باندهایش، فاصله پروازها را به حداقل ممکن رسانده است. اینجا «تاخیر» واژه غریبی است. هواپیما به موقع بلند می شود، به موقع می نشیند، اتوبوس ها به موقع مسافران را سوار می کنند و همه چیز درست مثل ساعت سوئیسی بی وقفه و آرام در حال حرکت است.
مسافران قبل از ورود به کره جنوبی تست سلامت می شوند. یک صف طولانی شکل می گیرد که اگر در کشور ما بود عبور از آن حداقل یک ساعت زمان نیاز داشت اما کره ای ها استاد مقابله با این صف های طولانی اند. به سرعت و احترام همه را معاینه می کنند و ورودشان را به کره خوش آمد می گویند.
ورود به کره با همان دغدغه همیشگی همراه است؛ اینترنت از کجا بیاوریم؟ اینترنت عمومی کره جنوبی در بیشتر معابر و امکان عمومی برقرار است. کافی است wifi دستگاه را روشن کنید و به public wifi وصل شوید. البته میزبانانما اینترنت اختصاصی هم پیش بینی کرده اند که سرعتش از استانداردهای ما یک سر و گردن بالاتر است اما باز تعدادی از همسفران محکم کاری می کنند و سیم کارت کره ای می گیرند.
البته با بروکراسی های عجیب؛ باید حتما پاسپورت تان را نشان دهید تا اطلاعات تان وارد سامانه شود، بعد هم فروشنده کره ای که اصلا انگار در زندگی اش با مفهوم عجله آشنا نشده، با صبر و آرامشی که ما را یاد «شلمان» کارتون های قدیمی می اندازد، دانه دانه فیلدهای فرم ثبت نام را پر می کند و بعد از 15 دقیقه یک سیم کارت تحویل مان می دهد. تقریبا خیال مان راحت است که اینجا لنگ اینترنت نمی شویم؛ یادمان می آید که اینجا پایتخت اینترنت جهان است.
بوی رودخانه، بوی زندگی
عجیب است اما وارد شهر سئول شده ایم، اما هنوز هم سرمان توی موبایل است و داریم در همان دنیای سابق مان پرسه می زنیم. البته چند روزی تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و حق داریم که خودمان را به روز نگه داریم اما به نظرم این شبکه های اجتماعی کلا در ما بحران «دقت» ایجاد کرده، تقریبا همراه هر کاری، نیمی از وقت مان صرف موبایل می شود؛ از پرسه در آن سوی کره زمین گرفته تا فیلم دیدن و غذا خوردن و گپ زدن. به نظرم دنیای جدید ما این شکلی شده است و همه با آن کنار آمده ایم.
سئول شهر بزرگی است. تقریبا به اندازه تهران خودمان جمعیت دارد و احتمالا به همین دلیل است که ترافیک هم دارد اما چیزی که این شهر را زنده تر کرده، رودخانه بزرگی است که از وسط این کلانشهر مدرن عبور کرده است و اجازه نداده زندگی شهری، نشانه های طبیعی زندگی را نابود کند. رودخانه «هان»، پل هایی که از رویش عبور کرده اند، آسمانخراش های معروف اطرافش، بافت متفاوتی به سئول می دهد. بعضی از برج هایی که کنار این رودخانه ساخته شده اند، گران ترین ساختمان های سئول هستند و بسیاری از مراکز توریستی شهر، کافی شاپ ها و رستوران ها نیز در حاشیه همین رودخانه ساخته شده اند.
پل های بزرگی که از روی این رودخانه عبور کرده، یکی از جاذبه های توریستی سئول شده است و در عین حال، یکی از مشکلات امنیتی شهر را رقم زده، گویا بسیاری از افرادی که از زندگی خسته شده اند، سقوط آزاد از این پل ها را بهترین وسیله برای خودکشی می دانند و به همین دلیل پلیس تدابیر امنیتی و حفاظتی سفت و سختی برای این پل ها در نظر گرفته. رودخانه هان برای کره ای ها نماد زندگی است، به طوری که وقتی موفق شدند درآمد کشورشان را در طول حدود سه دهه به افزایشی غیر قابل باور برسانند و اقتصاد کشورشان را متحول کنند، نام طرح شان را «معجزه رود هان» گذاشتند.
در برخی مناطق سئول، رستوران های عربی با برند «حلال» فعالیت می کنند که برای جذب توریست مسلمان بسیار موثر است. در برخی رستوران ها حتی قلیان هم گذاشته اند تا احتمالا ایرانی ها و اعراب احساس کمبود نکنند. با این حال، کره ای ها در طول هفته فقط به کار فکر می کنند و حتی اگر رستوران هم بروند، بسیار سریع و بدون فوت وقت غذای مختصری می خورند و به زندگی شان بر می گردند.
آنها آخر هفته را برای تفریح رزرو کرده اند و یکی دو روز پایان هفته، همه انرژی شان را در مراکز تفریحی تخلیه می کنند تا ابتدای هفته را بدون دغدغه شروع کنند. خوشبختانه هتل محل استقرار ما در نزدیکی همین رودخانه است و فرصت خوبی است تا شب ها از پشت پنجره اتاق طبقه بیست و پنجم به قایق هایی نگاه کنیم که به آرامی قلب رود هان را می شکافند و از معجزه هان لذت می برند.
اینجا زمان ارزش دارد
اینجا برای هر دقیقه به اندازه 60 ثانیه از زندگی احترام قائلند. خانم کره ای راهنمای ما که چند سالی در تهران دانشجوی زبان فارسی بوده و برای خودش نام ایرانی «بیتا» را انتخاب کرده تا حدودی با روحیه ما آشناست و به همین دلیل سعی می کند خیلی اذیت مان نکند.
به ما می گوید: «صبح فردا رأس ساعت هفت صبح لطفا در لابی باشید.» وقتی با مخالفت ما روبرو می شود که زود است و نیاز به استراحت داریم، می گوید: «ایراد ندارد؛ 7:10 دقیقه خوب است؟!» بنده خدا معنی لبخند ما را در نمی یابد که برای ما واحد زمانی کمتر از نیم ساعت علی القاعده وجود خارجی ندارد! صبح روز بعد وقتی چهل و پنج دقیقه معطل برخی از ما شد، تحیر را می توان در عمق چشمانش دید.
هویتت را فراموش نکن!
فرهنگ اساطیری کره، حالا برای مردم تبدیل به یک کالار پر ارزش موزه ای شده است. مردم قواعد دنیای جدید را پذیرفته اند و همگام با دنیای مدرن، کار می کنند و جلو می روند. به همین دلیل حالا باید کره باستان را در موزه های شهر سئول جستجو کرد و نشانی از این هویت در کوچه – خیابان های شهر نیست.
یکی از مظاهر تجلی این فرهنگ، لباس های باستانی کره است که حالا حتی برای سوغات خریدن هم پیدا نمی شود. مردم شهرهای صنعتی محکومند که مثل هم زندگی کنند و مثل هم لباس بپوشند؛ مردم کره هم همین طور. آن تصویری را که فیلم ها و سریال های کره ای از این کشور برای ما تصویر کرده اند، اگر خوش شانس باشید در حوالی موزه ها ممکن است ببینید.
با این حال، کره ای ها خوب می دانند که توریست ها علاقه مندند تا با این فرهنگ اصیل آشناشوند، به همین دلیل اماکنی را به منظور آشنایی با فرهنگ اصیل کره تجهیز کرده اند. ما هم مهمان یکی از این خانه ها شدیم تا با لباس پادشاهان، ملکه ها، سربازان و وزرا آشنا شویم. هر لباس برای خودش هویتی دارد که برایمان توضیح می دهند. برنامه بعد، ضیافت پر از آداب چای خوردن است! باید دو زانو مقابل مهمان نشست، ابتدا با دست چپ قوری سفالی را برداشت و کمی چای در فنجان ریخت تا فنجان داغ شود.
بعد باید چای را در یک کاسه سفالی که در سینی قرار دارد تخلیه کرد و دوباره چای ریخت و این وسط کلی آداب و رسوم دیگر هم برای ریختن همین فنجان چای ساده وجود دارد که مجال بیانش نیست! مهمان نوازی کره ای ها، طبق سنتی که برای ما توضیح دادند، چون یک چای ساده را آن قدر پر طمطراق سرو می کنند که احتمالا یخ کند و از دهن بیفتد.
آموزش زبان کره ای!
سفر به کره بدون مترجم یعنی مصیبت؛ آنها انگلیسی را هم آنقدر با لهجه کره ای غلیظ ترکیب کرده اند که شما برای گرفتن تاکسی هم دچار مشکل می شوید. با این حال مترجم کره ای ما که برای خودش نام فارسی بیتا را انتخاب کرده، در طول سفر مشکلات ما را حل می کند.
وقتی از او درباره زبان کره ای سوال می کنم، می گوید: «زبان ما خیلی ساده تر از فارسی است و در رتبه بندی جهانی هم زبان فارسی سخت و زبان کره ای ساده محسوب می شود. اگر کمی وقت بگذارید می توانید با این زبان آشنا شوید. 22 حرف و 10 آوا، پایه زبان کره ای است و البته صدها ترکیب منحصر به فرد می سازد.»
منبع:اتحاد خبر